شهر پارسی

بازاریابی بانکی و بازرگانی ، تاریخ ایران

شهر پارسی

بازاریابی بانکی و بازرگانی ، تاریخ ایران

منشور کوروش بزرگ

مقدمه از پرویز ناتل خانلری

نوشته‌ای که به زبان بابلی نو، روی استوانه ی گلی در سال های آخر قرن نوزدهم کشف شده و متضمن فرمان کوروش بزرگ (کبیر) هخامنشی هنگام تسخیر شهر بابل است، کهن ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ ایران و مایه‌ی سرافرازی ایرانیان است.

این سند تا کنون مورد تحقیق دانشمندان کشورهای بیگانه قرار گرفته و به چندین زبان ترجمه شده و بحث های علمی درباره ی آن انجام گرفته است. اما نقل آن به فارسی همیشه از روی ترجمه های دیگران صورت پذیرفته است، لازم بود که پژوهنده ای ایرانی اصل این سند مهم را مورد مطالعه قرار دهد و به فارسی نقل کند و فرهنگستان ادب و هنر ایران که به لزوم و اهمیت این کار توجه داشت توفیق یافت که این کار را بر عهده ی همکار دانشمند آقای عبدالمجید ارفعی قرار دهید و اینک نتیجه ی تحقیق ایشان منتشر می شود. 

 

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

آغـاز نگـارش در ایران ۶۱۰۰سال پیش

ایران در اواخره هزاره سوم ق.م.

طی هزاره سوم و اوایل هزاره دوم ق.م. فلات ایران به چند منطقه فرهنگی متمایز از یکدیگر تقسیم شده بود. فرهنگ گرگان سراسر منطقه شرق دریای مازندران را در بر می گرفت. فرهنگ گیان چهارم- سوم و گودین چهارم، منطقه شرق لرستان را شامل می گردید. فرهنگ یانیک ، از شرق آذربایجان آغاز شده و تا قسمتهای مرکزی ایران گسترش یافته بود. در جنوب ، جنوب شرقی و شرق ایران،سه فرهنگ مختلف با سفالهای منقوش ، فارس، کرمان و سیستان را زیر پوشش خود در آورده بود.

شرق دریای مازندران... 

 

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

شهر نشینی در ایران ۸۵۰۰ سال پیش

تپه سیلک

تپه جنوبی " سیلک " با مساحتی بیش از دو هکتار در سه کیلومتری جنوب شرقی شهر کاشان معرف دوره های سوم و چهارم سیلک است. اگر چه از لحاظ فرهنگی دوره سوم سیلک ادامه دوره دوم در تپه شمالی است، اما پیشرفتهای چشمگیری که در امور فنی نصیبصعنعتگران ساکن آن شد، این دوره را از دوره های پیشین و بعدی، یعنی دوره های دوم و چهارم به گونه ای بر جسته جدا و متمایز می سازد.
دوره سوم از هشت لایه استقرار تشکیل شده است.  اواسط این دوره که همزمان با دوران شکوفایی صنعت و فن در سراسر فلات مرکزی است، پیشرفتهای شگرفی را در صنایعی همچون سفالگری و فلزکاری به نمایش می گذارد. از زمان لایه چهارم از دوره سوم، به علت افزایش تقاضا برای سفال و گسترش مبادلات تجاری که نیاز به وسایل حمل و نقل کالا را بیشتر می کرد، سفالگران سیلک برای تولید سفال انبوه دست به اختراع چرخ سفالگری زدند. این زمان در حدود 4500 ق.م. بود. اما، بزرگترین رویداد در ایجاد تحولات صنعتی، تجاری، سیاسی و اجتماعی در عصر باستان را که راهگشای پیدایش تمدنهای بزرگ و ظهور امپراتوریها شد، کشف فلز و ذوب آن بود. این تحول عظیم صنعتی نخستین بار و به طور تقریبا" همزمان در دو منطقه مرکزی آناتولی درتپه " چایونو " و در فلات مرکزی ایران در تپه " قبرستان " قزوین در حدود اواخر نیمه اول هزاره پنجم ق.م. و یکی دو قرن بعد در " تل ابلیس " در استان کرمان به وقوع پیوست. در " سیلک " صنعتگران با ذوب مس و ریختن آن در قالبهای باز، ابزارها و ادوات متعدد و گوناگون مانندتبر، چکش، کلنگ یک سر، کلنگ دو سر، تیغ خنجر، سوزن، سنجاق، اسکنه و قلم تولید کردند و آنها را جایگزین نوع مشابه سنگی یا استخوانی آن نمودند
.
 

 تپه قبرستان

در حفریات تپه " قبرستان " در هشت کیلومتری شمال روستای سگزآباد در دشت قزوین، دو کارگاه ذوب مس همراه با چندین نوع قالب باز، چند نمونه کوره مس و مقدار زیادی سنگ اکسید مس به دست آمد.
ساکنان تپه قبرستان در تمامی طول دوره دوم ( همزمان با لایه های چهارم و پنجم از دوران سوم سیلک ) در خانه های یک، دو و یا سه اتاقی می زیستند. در میان خانه ها چند کارگاه سفالگری و فلزکاری نیز شناسایی شد.اما بزرگترین اثر معماری ساختمانی وسیعی است با دیوارهای ضحیم ویک حیاط مرکزی و 9 اتاق که به احتمال زیاد نشان دهنده نوعی حکومت و یا نظام اداری در اواسط هزاره پنجم ق.م. در فلات مرکزی ایران است.
محوطه های شناخته شده دیگر این فرهنگ عبارت اند از : تپه حصار " در سه کیلومتری شرق شهر دامغان، چشمه علی در شهر ری " ، مرتضی گرد" در حدود پنج کیلومتری جنوب چشمه علی و در سمت راست جاده ری به عباس آباد در فاصله 9 کیلومتری از تهران، " قره تپه " شهریار به فاصله حدود 20 کیلومتری جنوب غربی تهران .

کشف انسان های اولیه زنده در جنگل امازون

image

سایت خبری ایران: یکی از معدود قبایل بومی بازمانده در آمریکای جنوبی از طریق هواپیما شناسایی شد؛ خدمه هواپیما موفق به عکس برداری از افراد این قبیله شدند.

به گزارش سرویس علم و تکنولوژی سایت خبری ایران به نقل از بی بی سی(www.IranNewsAgency.com)، این افراد که ظاهری به شکل آدمهای نخستین دارند، بین درختان جنگل و جایی نزدیک به پرو و برزیل بی سر و صدا در حال زندگی هستند.


در همین رابطه برخی مسئولین برزیلی اعلام کردند: اقدام به عکس برداری از این قبیله کردند تا به همگان اثبات کنند چنین انسانهایی هنوز وجود دارند تا در نهایت بتوانند از محل زندگی و خود آنها محافظت کنند.


این تصاویر عده ای از افراد قبیله را در حالی که در دستانشان تیر و کمان و نیزه گرفته اندنشان می دهد که گاها بسوی هواپیما تیری نیز پرتاب می کنند.


به گفته گروه باز زیستی بین الملل، در حال حاضر بیش از نیمی از قبایل ناشناخته جهان در برزیل یا پرو زندگی می کنند.


در همین رابطه، "استفن کوری" مدیر گروه حمایت کننده از مردم قبایل در سراسر جهان گفت: " اگر از زمینهای این افراد محافظت به عمل نیاید بزودی نسلشان منقرض خواهد شد."


این عکسهای با ارزش، از یکی از دوردست ترین مناطق جنگلی آمازون واقع در نزدیکی برزیل گرفته شده است.


در این عکسها تصاویرانسانهایی با پوشش و ظاهری کاملا نخستین وجود دارند که در کنار کلبه های ساخته شده از کاه و علف در وسط درختان جنگل در حالی که با تعجب و ترس به هواپیما نظاره می کنند، سعی در دور کردن آن از طریق پرتاب نیزه و تیر دارند.


گروه عکاس هدف از انجام چنین کاری را اینگونه اعلام کردند: ما فقط خواستیم به همه ثابت کنیم که آنها آنجا هستند، نشان دهیم که آنها وجود دارند و ...

نوسنگی (آغـاز پـیدایش جوامع روستایی در ایران) ۱۴۵۰۰ سال پیش

در پایان آخرین مرحله پارینه سنگی که قبلا"دوران میان سنگی خوانده میشد و امروزه در نامیدن آن به فراپارینه سنگی توافق همگانی وجود دارد، دوران جدید آغاز شد که با تحولاتی که در صنایع و روش زندگی صورت گرفت، آن را دوران نوسنگی می نامند.
تمامی حوادث و اتفاقاتی که به وقوع پیوست تا انسان برای ادامه حیات دست از جمع آوری غذا و شکارورزی و صید بردارد و با تولید غذا وارد مرحله نوینی از زندگی فرهنگی گردد، که ما امروز ادامه آن را می گذرانیم ، از همین دوران فرهنگی که اصطلاحا" نوسنگی نامیده شده، آغاز گردید است. این دوران در خاورمیانه و
ایران زودتر از 9000 سال قبل شروع نشده است، در حالی در سایر قسمتهای جهان گاهی چند هزار سال بعد از آن آغاز گردید.  

 

 

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

امپراطوری داریوش

کورش و کمبوجیه ایلام، ماد، لودیه، بابل، مصر، و چند ایالت شرقی ایران را در یک فدراسیون آزاد از شهربانی‌های مستقل و تابع یک نظام مالیاتی نامنظم، جای دادند و ادغام کردند (هردوت3/89؛ 3/29-120؛ 4/67-165، 05-200؛ بسنجید با: DB 3.14, 3.56). آنان سخت متکی به مأموران غیر پارسی و نهادهای دایر ایالت‌های فرمان‌بردار بودند، و همین امر، باور به خودگردانی کشورهای تابعه را در میان بزرگان ایران و گونه‌ای ملی‌گرایی را در میان ملت‌های مغلوب پرورش داده بود. این تمایلات در 522 پ.م. منجر به نابسامانی و شورش و فروپاشی فدراسیون هخامنشی گردید. بدین سان، داریوش با وظیفه‌ی فتح دوباره‌ی شهربانی‌ها (satrapies) و جمع و سامان‌دهی آن‌ها درون یک امپراتوری نیرومند رویارو شد. هنر نخستین سال پادشاهی داریوش، آفرینش حقیقی یک امپراتوری واقعی، برای نخستین بار بود 

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...

ادامه مطلب ...

وصیت نامه داریوش

اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند . و مردم کشور ها در ایران نیز دارای احترام هستند.

 جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد . زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و توباید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی .
کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند
.اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .افسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدربودم و بر بیست وپنج کشور سلطنت میکردم ،مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد  . زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا ینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد .هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در آباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده .عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است . 

 

 

 

برای شادی روحش دعا کنیم

ظهور کورش از منظر گاه یهود

در سال 586 ق م بخت النصر پادشاه اشوری بابل اورشلیم ( اورخالم ) را گرفت ومعبد حضرت سلیمان را ویران کرد کشتار بسیار کرد و مظالم بر قوم یهود روا داشت پس از ان هزاران هزار نفر از قوم یهود را اسیر کرده واز وطنشان به بابل کوچ داد . انها سالها در بابل در عین اسارت برای حفظ مذهب و معتقدات خود کوشیداند کمال مطلوب انها ازادی از دست حکومت ستمگر اشور ( نیاکان اعراب ) و بازگشت به وطن خود و تجدید بنای ان سرزمین ویران شده بود در رویای ساخت حکومتی که دیگر دچار سستی وانقراض نشود روز به شب و شب به روز میرساندن اشعیا نبی میفرماید: یهودا بدست اشوری ها خراب خواهد شد و بعد اشور هم از جهت ظلم و کبر پادشاهانش منقرض خواهد شد.

کتاب اشعیا نبی باب دهم: وای بر اشور که عصای غضب من است که بر آنان فرود می اید ای قوم من که در صیهون ساکنید از اشور مترسید اگر چه شما را به چوب بزنند و دست ستم گر خود را چون مصریان بر شما بلند کنند زیرا خواست من بر هلاکت ایشان خواهد بود(اشور و مصر)

وقتی یهودی ها در بابل بودن پیغمبران انها مژده می دادند که بزودی خداوند شخصی را بر انگیزد که بنیاد ظلم در جهان را فرو خواهد کشید و ملت یهود را از اسارت بیرون ارد و دیری نگذرد که عظمت ملت یهود بازگردد.

کتاب اشعیا باب سیزده: اشوریان و بابل که فخر کلدانی هاست دیگر اباد نشود الی الابدتهی از سکنه بماند دیگر اعراب خیمه های خود را در انجا نزنند و چوپانها در انجا نزیند شغالها در قصور خراب و خالی ان بگردند و مار ها در امارات ان بخزند بدانید که ناجی بزرگ خواهد امد زیرا خداوند نظر عفو نسبت به یعقوب و فرزندان بنی اسرائیل دارد...اینها گوشه ای از پیشگویی های پیامبران یهود در رابطه با سقوط اشور و ظهور کوروش بود.

کتاب اشعیا نبی باب 41 :سخنان مرا بشنوید کسی از مشرق می اید کسی را که همه او را مرد خدا  می دانند (منظور کوروش)؟ کجاست که او قدم ننهد؟ خداوند ملل را به اطاعت او در اورد و شاهان را به پای او افکند خداوند شمشیرهای انان را در مقابل او خاک وکمانهای انان را کاه کرد کسی که از شمال بر انگیختم، او از طلوع افتاب اسم مرا میستاید او ظالمان را لگد مال میکند چنان که خاک را برای ساختن اجر لگد میزنند و چنان که کوزه گر گل کوره را در هم میفشارد این است بنده مقرب من که دست او را گرفته ام برگزیده من که روح من نسبت به او با عنایت است من نفس خود را به او دادم و او راستی را برای مردمان اورد او داد انها ا براستی بستاند خسته نشود ونرود تا انکه عدالت را بر روی زمین بر قرار کند...

در جایی دیگر خداوند در مورد کوروش چنین میگوید: او شبان من است و تمام مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید. (کتاب اشعیا باب 44)

ودر جای دیگر می اید: این اراده من است که در دست راست اوست تا به حضور وی امتها را مغلوب سازم و کمر های ظالمان را بگشایم و در ها را بر روی وی باز کنم و بدان که من همیشه پیش روی تو خواهم بود (خطاب به کوروش) جاهای ناهموار را هموار خواهم ساخت و... تا بدانی که منم خداوند یکتا که تو را به اسمت خواندم هنگامی که مرا نشناختی به اسمت خواندم و ملقب ساختم منم خدای یکتا و دیگر نیست جز من خدایی من کمر تو را بستم تا از مشرق افتاب تا مغرب ان بدانند که سوای من احدی نیست .(اشعیا نبی باب 45)

در کتاب ارمیا و ناحوم مکتوب است که کوروش پس از فتح بابل فرمانی بدین مضنون صادر کرد: خدای یکتا خدای اسمانها جمیع ممالک زمین را به من داده و امر فرموده است که خانه ای برای او در اورشلیم که در صیهون است بنا کنم پس کیست از شما از تمامی قوم او که خدایش با وی باشد او به هورخلم که در یهود است برود و خانه یهوه که خدای یکتا و خدای حقیقی است را بنا کند هر که برود من حامی اویم وهر که باقی بماند در  پناه من است و...(کتاب عزرا باب اول)

اسرای یهود در بابل پس از صدور این فرمان غرق شادی وشعف شدند چرا که کوروش در فرمان خود تصدیق میکرد که خدا به او امر کرده خانه ای در بیت المقدس بسازد انچه جالب توجه است این که کوروش در منشور حقوق بشر خود که به زبان بابلی است مردوک ( بل مردوخ ) خدای بزرگ بابلی را ستایش کرده ولی در این فرمان عبارتی را استعمال کرده که در بیانیه منشور نیست حال انکه کوروش میگوید: خانه یهوه  خدای یکتا خدای حقیقی  از این جا باید استنباط کرد که در ان زمان هم کوروش و هم پارسیان بین مذهب بنی اسرائیل و کلدانیان تفاوت می گذاشتن و درک کاملی از خدای اسمانی و یکتا داشته اند از این روست که خدای بنی اسرائیل را کوروش خدای حقیقی مینامد.در کتاب پیامبر بزرگ یهود دانیال حتی پیشگویی ها دقیقتر از قبل میشود و مشخصات و خصلت های کوروش بر شمرده میشود که از حوصله این بحث خارج است  این بود چکیده ای از مرام انسانی که دنیا او را ستایش میکند .

اتش است این بانگ نای و نیست باد   هر که این اتش ندارد نیست باد